ماجرای لیلهالفتح شهید حججی در سوریه چه بود؟
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۳۹۱۷۴
«محسن روحیه متواضعی داشت و به قول معروف با همه جوش میخورد. زمانی که به شهادت رسید، رزمندگان فاطمیون هم برایش گریه میکردند، آن طور که آنها میگفتند، شهید حججی از آنها دلجویی میکرده و برای سنگرسازی به کمکشان میرفته و حتی در کنار آنها با وجود اینکه اهل تسنن بودند، به جماعت نماز میخوانده است.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که در فرودگاه اصفهان پشت تابوتش را گرفت، به خودش گفته بود: فرماندهی که دارد دنبال نیرویش قدم آهسته بر میدارد، نیرویی که کاری کرده بود کارستان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرا از یک عکس شروع شد، عکسی که زیر آن نوشته شده بود: «اسارت ایرانی رافضی در خلال درگیریها در منطقه جمونه». داعشیها این عکس را پخش کردند که افتخار کنند یک ایرانی رافضی را گرفتهاند و سرش را بریدند و تنش را روی زمین کشیدند. در این عکس لبان خشک، چشمهای پر از یقین تا دود و آتش، خیمه و غروب، خنجر و قاتل، همه چیز به طور معجزهآسایی جمع شده بود تا تصویر نابی از یک رافضی شکل بگیرد.
ایرانی رافضی آنچنان با صلابت و با غرور در مقابل دوربین زل زده بود که گویی میثم تمار، مسلم بنعقیل و هانی بنعروه دیگری پای به میدان تاریخ نهاده است تا دوباره فریاد عشق به علی (ع) در گوش تاریخ پیچیده شود و دشمنان ابوتراب بفهمند همانطور که هیچکس توان مقابله با پسرعم رسولالله (ص) را نداشت، هیچکس هم یارای مقابله با محبان علی (ع) نیست، اگرچه آنها را به اسارت درآورند، دستهایشان را ببندند و سر از پیکرهایشان جدا کنند.
سردار سیفالله رشیدزاده، فرمانده سابق لشکر ۸ نجف اشرف از جوان ۲۶ سالهای میگوید که زیست الهی را در زندگیاش برگزیده بود، از قهرمان یک ملت که به فرموده مقاممعظمرهبری حجت خدا بر همگان شده بود، از شهید محسن حججی که به نهایت سربلندی رسید.
گریه رزمندگان فاطمیون برای شهید حججیشهید حججی در یک خانواده مذهبی، زیر سایه پدری که در کسب روزی حلال میکوشید و در دامان مادری با تقوا بزرگ شده بود. او در کنار توجه به احکام دینی به کارهای فرهنگی مثل فروش کتاب و ترویج کتابخوانی نیز میپرداخت و همچنین یکی از اعضای فعال گروههای جهادی بود که در روستاهای دورافتاده برای تعمیر و ساختوساز خانه نیازمندان حضور پیدا میکرد.
یکی از ویژگیهایی که او را از دیگران متمایز میکرد، مقید بودنش بود، همرزمانش میگفتند: گاهی اوقات مجبور بودیم در خانههای مردم سوریه بمانیم یا از آنها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز که میشد محسن از ساختمان بیرون میرفت یا در حیاط به اقامه نمازش میپرداخت تا مبادا نمازش شبههای داشته باشد. در بحث حرام و حلال و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود. علاقه او به حضرت اباعبداللهالحسین (ع) و حضرت زینب (س) کافی بود که وی را راهی سوریه کند.
محسن روحیه خیلی متواضعی داشت و به قول معروف با همه جوش میخورد. زمانی که به شهادت رسید، رزمندگان فاطمیون هم برایش گریه میکردند، آنطور که آنها میگفتند، شهید حججی از آنها دلجویی میکرده و برای سنگرسازی به کمک آنها میرفته است و حتی در کنار آنها با وجود اینکه اهل تسنن بودند، به جماعت نماز میخوانده است.
زندگیاش را مدیون شهید کاظمی میدانستعشق و علاقه محسن حججی به شهدا به ویژه سردار بزرگ زادگاهش، شهید احمد کاظمی بر کسی پوشیده نیست. زندگیاش را مدیون حاجاحمد میدانست. مرتب بر سر مزار شهید کاظمی میرفت و فاتحه میخواند، به یاد حاجاحمد بود و به حرفهایش گوش میداد. وقتی کسی روزانه به حرف شهید گوش میدهد و به آن عمل میکند، منش او هم به آن سمت میرود. آن وقت، هنگامی که میبیند حاجاحمد میگوید: «اگر میخواهید شهید شوید، باید مثل شهدا باشید؛ باید شهید زنده باشید، باید مثل شهدا کار کنید»، روی مسیر او تأثیر میگذارد.
محسن حججی نه از نیروهای دفاع مقدس بود و نه از نیروهای باسابقه، یک بسیجی جهادگر که تنها پنج سال بود که به سپاه پیوسته بود. او نه دوره چریکی دیده بود و نه به آکادمی نظامی رفته بود اما به دلیل علاقه زیادی که به خدمت در سپاه داشت، خیلی سریع در کارش پیشرفت کرد، از سوی دیگر به دلیل زمینه مساعد و پاکی که داشت مستعد خیلی از معارف و تربیتهای ویژه اسلامی شده بود و با یک روح پرورش یافته و خیلی خالص وارد سپاه شد.
او در لشکر نجف روی تانک کار میکرد. همکارانش که در سوریه با او بودند، تعریف کردهاند که محسن در آنجا هم خیلی سریع کار با تانکهای پیشرفته را یاد گرفته است و در جریان یک عملیات چنان خوب عمل کرده بود که مورد تحسین شهید سلیمانی قرار میگیرد. حاجقاسم از اطرافیانش پرسیده بود که در این تانک که دیشب کولاک کرده بود، چه کسانی بودهاند؟ آنها شاهکار کردهاند، دیشب لیلهالفتح بود.
اصرار زیادی برای اعزام دوباره به سوریه داشتیک شب ساعت ۱۱ صبح زنگ خانهمان بلند شد. از توی صفحه مانیتور آیفون، چهرهاش را شناختم، محسن بود. با لباس راحتی به کنار در رفتم، فکر کردم شاید وام میخواهد یا قصد دارد، انتقالی بگیرد. بعد از سلام و حال و احوال، پرسیدم، کجا بودی این وقت شب؟ سرش را پایین انداخت و گفت: آمدم از شما خواهش کنم این سری اجازه بدهید که من بروم، گفتم: کجا؟ گفت: مأموریت.
گفتم: مرد مؤمن وقت پیدا کردی آخر شبی؟ مگر من پادگان نبودم که اینجا آمدی تا این موضوع را مطرح کنی؟ تو که یک بار رفتهای، الان نوبت دیگران است که نرفتهاند، گفت: قسمتان میدهم، گفتم مگر قسم الکی هست، برو به سلامت.
به گریه افتاد، چشم انداختم در چشمان خیسش و گفتم: اگر قسمتت باشد، جور میشود. دستی به چشمانش کشید. اشکهایش را پاک کرد و رفت. این ماجرا گذشت، مشهد بود که یکی از بچههایی که قرار بود آن سری اعزام شود، به من زنگ زد، گفتم: به سلامتی، راستی نفر دوم چی شد؟ گفت: حججی آمد.
نیمخیز شدم و گفتم: کس دیگری قرار بود که بیاید، مگر گذرنامههایتان را تحویل نداده بودید، گفت: برای او مشکلی پیش آمد و حججی جایگزین شد. گفتم: به او بگو که با من تماس بگیرد، ۲۰ دقیقهای گذشت که با گوشی خودش زنگ زد، بهش گفتم: دیدی قسمتت شد؟ خیلی زرنگی.
گفت: حاجآقا حلال کنید و ببخشید که مزاحمتان شدم، خندیدم و گفتم: حلالیت که الکی و مفتی نیست به یک شرط حلالت میکنم که به نیت من در حرم حضرت زینب (س) دو رکعت نماز بخوانی و من هم در حرم امام رضا (ع) برای تو نماز میخوانم.
درخواست جواز شهادت از امام رضا (ع)محسن در دست نوشتههایش از امام رضا (ع) درخواست جواز شهادتش کرده بود، او خطاب به امام رضا (ع) نوشته بود: «آقاجان دوست دارم همانند علیاکبر (ع) در جوانی شهد شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم. مولای من، بر من منت بگذار، جواز شهادتم را امضا کن.»
باید ساعتها روی وصیتنامه او و فایل صوتی که شهید حججی برای پسرش در آخرین لحظات در فرودگاه ضبط کرده است، تفکر و تعمق کرد. وصیتنامه او نشاندهنده ایمان، معنویت، بصیرت و اخلاص این شهید بود، کلماتی که محسن در این دو یادگاری که از او باقی مانده، به کار برده است، مختص عرفا و وارستگانی است که به کمال رسیدهاند.
کد خبر 657903منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهید محسن حججی شهید حججی لشكر 8 نجف اشرف سوریه داعش شهید کاظمی وصیت نامه اردوهای جهادی فاطمیون رافضی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق شهید حججی امام رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۳۹۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد محسن هاشمی از شهردار تهران؛ فخر فروشی میکند
محسن هاشمی در مطلبی با عنوان «فخر فروشی به سبک زاکانی» نوشت: خود را از همه برتر میداند و متکبرانه جمله «قویترین دوره مدیریت شهری» را به راحتی به زبان میراند.
به گزارش سازندگی، وی در مطلبی نوشت: آنچه هم اکنون در شهر تهران به عنوان حمل و نقل عمومی هر چند ناقص مورد استفاده عموم قرار میگیرد. سابقهای حداقل صدو سیساله داشته، چرا که مبنای مثل تعارف شاه عبدالعظیمی از خرید بلیط دو طرفه واگن دودی میآید. این سامانه حمل و نقل عمومی توسط ناصرالدین شاه قاجار با قراردادی به سبک BOT در سال ۱۲۶۶ در یک صفحه با شرکتی بلژیکی به اجرا در آمد و سالها فاصله تهران تا شاه عبدالعظیم را خدمترسانی میکرد.
اولین خودروی حمل و نقل عمومی مربوط به اواخر دوره قاجار است. در دوران پهلوی در سال ۱۳۳۱ شرکت واحد اتوبوسرانی تشکیل و در سال ۱۳۵۴ نیز شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) تأسیس و کلنگ مترو نیز برای ۴ خط مترو به طول ۶۰ کیلومتر در اوج انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ زده شد.
از پیروزی انقلاب تا امروز علیرغم مخالفت دلواپسان وقت با ادامه ساخت مترو، با همت و پیگیری مجمع نمایندگان تهران در مجلس به ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی، کارگران، کارمندان و مدیران زحمات زیادی کشیده شد تا هم اکنون با ۷ خط مترو، ۱۵۹ ایستگاه و ۱۵۰۷ واگن، توانایی جابجایی حداقل ۳ میلیون سفر در روز به دست آمده و تهران مقام بیستم را در سامانههای حمل و نقل ریلی درون شهری جهان به خود اختصاص داده است.
این نتیجه با استفاده از اعتبارات بانکی، فاینانس یا یوزانس حداقل ۳ میلیارد دلاری و قراردادهای بینالمللی انجام شده است؛ لذا تأمین سامانه حمل و نقل عمومی کارآمد از وظایف ذاتی مدیریت شهری بوده و احتیاج به این همه سروصدا و فخرفروشی ندارد.
شایان ذکر است براساس همین وظیفه در هر دوره خدماتی به سرانجام میرسد. از جمله در دوره پنجم شورا نیز ۴۰ کیلومتر از مترو و ۳۰ ایستگاه ۱۰۵ واگن اضافه شد. البته نتیجه ادامه فعالیتها از دوره چهارم بود؛ و قرارداد ۱۰۵ واگن هم از ۲۵٪ قرارداد دورههای قبل بود؛ لذا این طور نیست که همه فعالیتها منجر به نتیجه، مصادره به شخص شود.
برقیسازی حمل و نقل عمومی هم از دهه ۷۰ حداقل با ۱۰۰ اتوبوس برقی با کابل بالاسری به سرانجام رسید که بیش از سی سال و هم اکنون با ۶۴ اتوبوس مشغول به کار است؛ لذا مشخص است که پیشینیان که زاکانی خود را از همه برتر میداند و خدمات خود را بهترین عنوان میکند؛ و مبتکرانه جمله قویترین دوره مدیریت شهری را به راحتی به زبان میراند، مجدانه بیشتر از آنچه او با این همه سروصدا به صورتی قول آن را میدهد، به سامان رساندهاند. بدون پشتوانه قدرت در چهارچوب قانون کارنامه قابل عرضهای دارند.
نگاهی به ایستگاههایی که در طول ۲ سال گذشته افتتاح شد، این امر را به خوبی نشان میدهد. طراحی و مناقصه و کلنگ خط ۶ و ۷ مترو در سال ۱۳۸۶ به زمین زده شده. چهار دستگاه TBM برای اجرای آن تأمین و ساخت آن در بخش سیویل به حدود ۹۵٪ رسید. میوه رسیده آن از درخت تناور خطوط ۶ و ۷ چیده و با فخرفروشی و بدون یادی از پیشنییان به رخ مردم کشیده شد.
قرارداد ۶۳۰ واگن که با تبلیغات کاذب آن را هزار و اندی مطرح میکنند، مصوبهای از سال ۱۳۹۵ دارد. مراحل قانونی مناقصه در اوج تحریمهای ترامپی و با مخالفتهای بازرسی کل کشور برای تعیین برنده مناقصه به سختی به امضای قرار داد رسیده. تخصیص سهمیه فاینانس و تصویب در بانک مرکزی ایران و بیمه خلقی چین و ابلاغ به دست اندرکاران دو طرف تا مرحله پیش پرداخت را پشت سر گذاشته، خوشبختانه در طول ۲ سال و نیم بخشی از پیش پرداخت داده شد. زحمات این حرکت کاملاً بدوش وزارت کشور، معاونت عمرانی و سازمان شهرداریها بوده و اصولاً ربطی به شهرداری تهران ندارد؛ و باز پرداخت هم به عهده دولت است.
معاون حمل و نقل و ترافیک شهردرای تهران از جشن تکمیل خطوط ۷گانه مترو خبر داده که سهم شهرداری فعلی نیم درصد هم نیست. البته خبری هم از شروع احداث ساخت خطوط ۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۱ داده شد که جای تبریک دارد و اگر بودجه تأمین شود میتواند در ۱۵ سال آینده تکمیل و به بهرهبرداری برسد.
به نظر آنچه هم اکنون بخشی از اعضای شورای شهر را عصبانی نموده. تبلیغات بیحد و بعضاً بیپشتوانه و بدون نتیجه برای این دوره شورا با قولهای پی در پی و بیخبر گذاشتن اعضا از واقعیتها میباشد. برای مثال پیش پرداخت ۶۳۰ واگن از ابتدای سال ۱۴۰۲ چند بار پرداخت شده اعلام شد؛ و از سهمیه فاینانس ۲۵٪ و ۵۰٪ تا ۱۰۰۰ واگن هم خبری نیست؟!
همیشه فخر فروشی مورد نکوهش بوده است. البته ذهن به سمت مال و جاه و مقام میرود. ولی این مقال فخر فروشی مدیران به پشتوانه قدرت حکومتی را مد نظر قرار داده است. سالها پیش در بازدیدی، فردی گفت شهید ندادهایم تا مدیران فخر فروشی کنند و آن هم نه برپایه تخصص و تعهد و یا عملکرد قابل تقدیر، بلکه بر پایه اتصال به قدرت و خود را عاری از هرگونه پاسخگویی دیدن.